گره هایی از جنس آسمان ...
دلتنگم،
سرگردانم،
و میچرخم حول محور تنهایى خودم،
.
دلم لک زده براى زیارت...
دلم لک زده براى گِره زدن،
امّا نه گِره اى از جنس ١٣ فروردین،
.
گِره اى سبز رنگ بر مشبک هایى طلایى،
گِره اى که باز میکند هر گِره ى کورى را...
.
این روزها که میلاد مادرمان است با خودم عهد بسته ام که گِره بزنم زندگى ام را به گوشه ى چادر خاکى مادر،،،
گِره اى کورِ کورِ کور...
.
گِره اى که باز کردنش از عهده ى هر شیطانى خارج باشد....
.
و چه زیباست این گِره هاى کور،
گِره هاى کورى که باز میکنند کورترین گِره هاى زندگیت را....
.
برایتان از خدا گِره میخواهم،
گِره هاى کورى از جنس آسمان...
یاحق