ازهر دری سخنی خواهیم نوشت (مذهبی اجتماعی و...)
ازهر دری سخنی خواهیم نوشت (مذهبی اجتماعی و...)
چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجین کوله پشتی خود گذاشته و به راه افتاد .
چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت :
به گردنت بزنم یا به لبت ؟
چوپان گفت : آیا سزای خوبی این است ؟
مار گفت : سزای خوبی بدی است ...
پس از چندی گفتگو قرار شد تا مسئله را از کسی بپرسندند .
کمی رفتند تا به روباهی رسیدند و مسئله را از او پرسیدند .
روباه گفت :
من تا صورت واقعه را نبینم نمی توانم حکم کنم .
روباره برگشته و مار را از خورجین بیرون آورد و درون بوته های آتش گرفته انداخت . مار به استمداد برآمد . روباه گفت :
بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود ...
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ :
ﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ
ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺭ ﺑﺪﻩ ﺑﺪ
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺑﻮﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻧﻮ ﺩﺍﺭﻩ
..ً.ﮐﻠﯿﻠﻪ ﻭ ﺩﻣﻨﻪ