زندگی را با عشـــــق نوش جان باید کرد ...
زندگــــی جیــرهی مختصریست
مثـــــل یـــک فنجان چـــــــای
و کنارش عشـــــــق است
مثـــل یک حبّـــهی قنـــد
زنـدگی را با عشــق
نوش جـان باید کرد
"نیما یوشیج"
دخترا حتما بخونند:
امام حسن (علیه السلام) :
به مردی که با ایشان در باره ازدواج دختر خود مشورت کرد ،
فرمود : او را به مردی با تقوا شوهر ده ؛
زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامیش می دارد
و اگر دوستش نداشته باشد به وی ستم نمی کند .
(مکارم الاخلاق . ج1 . ص446)
مدرک های دانشگاهی شان را نادیده گرفتند، و رفتند جبهه...
جالبه بخونید
عزیزدردانه شوهرش بود. نمی گذاشت آب تکان بخورد توی دل زنش. از احترام و
محبت چیزی کم نداشت توی خانه آن مرد. گرچه زیبا نبود، قدبلند نبود، خانواده
اش خیلی پایین تر از خانواده همسرش بودند و خیلی اختلافات معنایی دیگر.
یک روز بالاخره، یک آشنا کشیدش کنار و پرسید چه شد که این مرد اینقدر هوایت
را دارد؟ چه کار کردی که اینقدر خاطرخواهت شد. گفت ازدواجمان که هدیه خدا
بود. ولی بعد ازدواج همه تلاشم را کردم تا نعمتی که خدا داده را حیف نکنم.
شدم زن زندگی و حالا مرد بی توجه به ظاهر و تحصیلات، عاشقانه می پرستدم.
بعد فکری کرد و گفت:تازه عروسی کرده بودیم. یک روز دخترخاله هایم
قرارگذاشتند که بیایند دیدنم. اولین بار بود که به خانه ام می آمدند. به
همسرم گفتم میوه و شیرینی بخرد برای پذیرایی.آمد خانه با یک جعبه پرتقال
ریز. فقط همین. ماندم چه کار کنم؟ به رویش بیاورم یا نیاورم؟ دوباره
بفرستمش بیرون یا نه؟ سوال کنم یا نه. زدم به در بی خیالی و فکر کردم با
همین وسایل توی خانه چطور از مهمان ها پذیرایی کنم. پرتقال ها خیلی ریز بود
و نمی شد گذاشت جلو مهمان. آبشان را گرفتم. آرد و شکر و روغن هم داشتیم.
خودم کیک پختم. اولین مهمانی عصرانه من با کیک و آب پرتقال برگزار شد و
لبخند هم از لب هایم نیفتاد.
از فردا رفتار این مرد با من عوض شد!
بعد گفت: حالا فهمیدم که آن روز میخواست امتحانم کند. سربلند که بیرون
آمدم، تصمیمش را برای همه روزهای بعدی زندگی گرفت. شدم تاج سرش.
*******
نمیگم همه رفتارهای درست و غلط همسرتون همچین ریشه هایی داره. نمیگم مردها
همیشه درحال ارزیابی ما هستند. نمیگم اشتباه نمیکنن، تنبلی نمیکنن، بی
خیالی نمی کنن... فقط این داستان واقعی رو تعریف کردم که بگم همه مسایل رو
جور دیگه ای هم میشه دید، تو موقعیت های حرص درآور یا وحشتناک اینجوری، یک
دقیقه مکث کنیم، یک لحظه فکر کنیم. اگر امتحان همسرمان نباشد، شاید امتحان
خدا باشد. خدا زیاد امتحان می کندصبر بندگانش را توی زندگی.
بزرگترین دشمن یک زن فقط از بین همجنسهای خودش میتواند باشد:
گره هایی از جنس آسمان ...
دلتنگم،
سرگردانم،
و میچرخم حول محور تنهایى خودم،
.
دلم لک زده براى زیارت...
دلم لک زده براى گِره زدن،
امّا نه گِره اى از جنس ١٣ فروردین،
.
گِره اى سبز رنگ بر مشبک هایى طلایى،
گِره اى که باز میکند هر گِره ى کورى را...
.
این روزها که میلاد مادرمان است با خودم عهد بسته ام که گِره بزنم زندگى ام را به گوشه ى چادر خاکى مادر،،،
گِره اى کورِ کورِ کور...
.
گِره اى که باز کردنش از عهده ى هر شیطانى خارج باشد....
.
و چه زیباست این گِره هاى کور،
گِره هاى کورى که باز میکنند کورترین گِره هاى زندگیت را....
.
برایتان از خدا گِره میخواهم،
گِره هاى کورى از جنس آسمان...
یاحق
آیت الله بهجت (چه کنیم نماز صبحمان قضا نشود؟)
از مرحوم آیت الله بهجت (ره) سوال شد چه کنیم نماز صبحمان قضا نشود؟
در پاسخ فرمودند:
کسی که باقی نمازهایش را اول وقت بخواند خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿۱﴾
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾
إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾
بعضیا از نشر قران خجالت میکشن.
برای من این ساعت هــا جــور خاصی میگذرنــــد..
نمی دانــی !
هیچ کس نمی دانــد !
پشت نبودن هـــای تــو
زمان چـــه بی رحمانه نبضش می زند...