این هدیه تقدیم به شما عزیزان!
سبحان الله
والحمدلله
ولا اله الا الله
والله اکبر
الا بذکر الله تطمٸن القلوب
مگر با یاد الله دلها ٱرامش نمیگیرد؟!
خــدآی مـن؛
من برآی تــو تیپ زده ام ، مگـــر غیر از اینســت؟
بگــذآر نپسنــدنمـآن ، مـــارآ چــه به نگـــاهِ غیــر؟
همین که بنده یِ خــوشتیــپِ تــوئیــم مــآ را بس اســت
چادر من
نه برای نشان دادن فقر در سریال های کشورم است.
نه لباس متهمان دادگاه و زندان ها!
چادر من تاج بندگی من است.
سند زهرایی بودنم را امضاء می کند.
من شکایت دارم...
از آنها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست.
از آنها که به سخره می گیرند قداست حجاب مادرم را...
خوشبختی ...
یعنی لذت بردن از آنچه که داری ،
و حسرت نخوردن به خاطر آنچه دیگران دارند ...
یعنی یاد بگیری چطور کنار بیایی با مشکلات
و لذت ببری از زندگی ،
حتی در بدترین شرایط ...!
مناجات شهید چمران"
خدایا!
هر چه دوست داشتم، از من گرفتی
به هرچه دل بستم، دلم را شکستی
به هر چه عشق ورزیدم، آن را زایل کردی
هر کجا قلبم آرامش یافت، تو مضطرب و مشوشش نمودی
هر وقت که دلم به جایی استقرار یافت، تو آواره ام کردی
هر زمان به چیزی امیدوار شدم، تو امیدم را کور نمودی...
تا به چیزی دل نبندم و کسی را به جای تو نپرستم و در جایی استقرار نیابم و
به جای تو به کسی دیگر، جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم.
و فقط تو را بخواهم، تو را بخوانم، تو را بجویم و تو را بپرستم.
دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست.
اگر به جهان بگویی: “سهم منو بده…”
دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: “سهم منو بده…”
و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی.
اما اگر به دنیا بگویی: “چه خدمتی برایتان انجام دهم؟…”
دنیا هم بتو خواهد گفت: “چه خدمتی برایتان انجام دهم؟…”
ﻣﻬﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﯼ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ﺍﺳﺖ
..ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺸﮑﻨﻪ ...!
ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﺴﺒﯽ ﻧﻤﺸﯿﻪ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ ... *ﻣﺜﻞ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ*
چادر مادر ما کار خودش را بلد است
بگذارید فقط صحنه ی محشر برسد . . .
خــطــا از مــن اســت، مــی دانــم...
از مــن کــه سـالـهـاســت گــفــتــه ام "ایاک نعبد"،
اما بــه دیــگــران هــم دلـســـپرده ام...
از مــن کــه ســالــهاســت گــفــتـــه ام " ایاک نستعین" ،
امــا بــه دیــگــران هــم تـکـیــه کـــرده ام.
امــا رهــایــم نـکــن...
بــیــش از هـمـیـشـه دلتـنـگـم...
بــه انــدازه ی تــمــام روزهـــای نــبــودنــم...
وقتش تمام شد
باید خانه تکانی کنی دلت را
سالی نو در پیش است
فقط یادت باشد
امسال دلت را اجاره نده
اگر کسی پیدا شد
ارزشش را داشت
به نامش بزن
این آمدن و رفتن ها
دلت را فرسوده میکند
از قیمتش می افتد
خوشبختی ...
یعنی لذت بردن از آنچه که داری ،
و حسرت نخوردن به خاطر آنچه دیگران دارند ...
یعنی یاد بگیری چطور کنار بیایی با مشکلات
و لذت ببری از زندگی ،
حتی در بدترین شرایط ...!
آرزو نمی کنم که بیایی
آرزو میکنم وقتی آمدی چشمانم شرمسار نگاهت نشوند
چون همه می دانند که می آیی
اللهم عجل لولیک الفرج
دلم گرم خداوندیست که بادستان من
گندم برای یا کریم ریزد،
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا با آنکه می داند گنهکارم،
دلم گرم است میدانم
بدون لطف او تنهای تنهایم،
ای دوست !!!
برایت من خدا را آرزو دارم......
ﺍﺯ شیخی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، چه به ﺪست ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻫﻴــﭻ ...! ﺍما، ﺑﻌﻀﯽ چیزﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ؛
ﺧﺸﻢ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ ...
┘◄ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑـه ﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎﻟماﻥ ﺧﻮﺏ می ﺸﻮﺩ؛
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍدن ها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ و راحت مان می کند ...
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم ؛ نه ...
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح و ظهر ؛ نه! غروب شد نیامدی ...
عشق، فقط رمانتیک بودن، روشن کردن شمع سر میز شام و دست در دست هم قدم زدن نیست، در واقع عشق حقیقی یعنی یک عمر همدلی، تعهد و اعتماد.
این جایگاه زینب کبراست در زمین،
یا گوشه ای ز عرش خداوند اکبرست.. .
نوشته ى روى صندوقچه ى روى مزار حضرت زینب سلام الله علیها.. .
عبـــاس جـــان...
گمــانــم بـــاز هـــم
خیمــــه هـــا گــــام های استوارت را می طلبــــد
شمشیرت را تیـــز کــــرده ای آقـــــا ؟
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
ﭘﻮﻝ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻗﺮﺽ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ
ﺁﺑﺮﻭﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﻧﺎﻣﺰﺩﯼ
ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭﺍ ...!
ﻭﻟﯽ ﺳﺨﺖ ﺩﺭﺧﻮﺩﮔﺮﯾﺴﺘﻢ ....!
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﺵ ﺩﯾﺸﺐ ﭼﻪ
ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺗﻦ ﺳﺮﺩﻡ ﺭﺍﺑﻪ
ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻣﯿﺒﺮﺩ ...!!!!
. ﺭﻭﺳﺮﻳﺖ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﺒﻨﺪ !!!!!
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﻳﺖ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ !!!...
ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻧﻜﻦ !!!...
ﺍﮔﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺵ !!!...
ﺩﺧﺘﺮﻙ !!
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻦ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ !!!...
ﺍﻳﻨﺠﺎ " ﺍﻳﺮﺍﻥ " ﺍﺳﺖ !
ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻱ ، ﻭﻟﻲ ﺗﻨﻬﺎ
ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ
ﻳﻚ ﺷﺐ
ﺍﻧﺪ ...
ﺩﺭﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺻﺪﻫﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻱ ﺷﺨﺼﻲ ﺩﺍﺭﻱ ،
ﺍﻣﺎ ﻣﻘﺼﺪ ﻫﻤﻪ ﻳﻚ ﻣﻜﺎﻥ ﺧﺎﻟﻴﺴﺖ ﻭ ﺑﺲ ...
ﻛﻤﻲ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻲ ﻟﺮﺯﻩ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﺖ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺪ ...
ﺩﺧﺘﺮﻙ !!
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻩ ﻫﺎﺳﺖ ...
ﺳﻴﺮﺍﺏ ﺷﺪﻥ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺧﻴﺎﻝ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ...
ﺍﺯ ﺩﻳﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺎﺷﻲ " ﻫﺮﺯﻩ ﺍﯼ ... "
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺵ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺎﺷﻲ " ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﯼ ... "
ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﺷﻲ " ﺧﺮﺍﺑﯽ " ....
ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺩ ﺑﺎﺷﻲ ﻻﺑﺪ ﻗﻴﻤﺘﺖ ﺑﺎﻻﺳﺖ !!!
ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺧﺮﻳﺪﻧﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺮﺥ ﻛﻢ ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺮﺥ
ﺯﻳﺎﺩ !!!
ﺩﺧﺘﺮﻙ !!
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﻝ ﺷﻴﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ..
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺎﻳﺪ " ﻣﺮﺩ " ﺑﺎﺷﻲ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻲ " ﺯﻥ " ﺑﻤﺎﻧﻲ
باز کربــلا دلـربائی میکنــی!
تـــو چــه کــرده ای کــه حتـی پــرواز دل کـربلا نـدیده هـا در آسـمانت مــوج میـــــزند؟
آقا جان، بگو جواب دلمو چی بدم...
هر دم ازم سوال می کنه...
هر دم ازم جواب میخواد...
حرف دلم اینه، نوکر رخ ارباب نبیند سخت است...
شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است...
لب تشنه اگر آب نبیند...
یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن.
یعـنـی میشـود آنـروز ؟!
درون تنـگنای قبــــر
شانـه ام را بگیـــری
و تکــان بـدهــی :
إسمــعْ إفهـــمْ (بشنــو وبفهـــم)
انـا حسیـــن بن علـی ابـن ابـی طالــبـــ
سـر و کارتــ بامـــن استـــ
بقیـــه برونــد . . .