بعضی ها میگن سرنوشت انسان از قبل معین شده
وانسان در آینده هیچ دخالتی نداره
اما من اینو بهترازهرکسی میدونم
سرنوشت هرانسان توی دستای خودشه!..
فقط باید به قدرکافی شجاع باشی تا اینو بفهمی!!!...
پدر پشت در نقاب خنده هایش را می زند
و غم هایش را در جیبش می ریزد و وارد خانه می شود
پدر ناراحتی هایش را پشت روزنامه پنهان می کند
پدر در تمام آینه ها فریاد می زند : حال من خوب است
پدر دوستت دارم ها را با چشمانش می گوید !.....چون عشق پدر همیشگی است!
♡♥♡
پدر ، سایبان لحظه های بارانی
چشمان پدر ، شعری است مردانه
پدر سرباز کهنه کار جبهه های روزگار
پدر برای من همیشه پدر خواهد ماند!!!....
بعضی وقتا میگی:
ای امام رضا (ع)...
بعضی وقتا هم میگی:
آااااای امام رضا (ع)
بعضی وقتا هم...
آه امام رضا (ع)
.
.
.
.
بقیه اش بماند ...
برخی از مردم
این روزها
با لباس ها و
آرایش های
عجیب و غریبشان
بیش از گذشته
مرا می ترسانند
بابت این چهار دیواری
خدایا شکرت!
غــروب پنجشنبــه بـــی قــــرارم
شبیه جمعـــــــه ها چشـــــــم انتـــــــظارم
فقط یک جمعــــــه می آئــــــی ولــــی من
تـــمـــام جمعــــه ها را دوست دارم …
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
" خداوندا "
❥✿❥
برگ در هنگام زوال می افتد و میوه به هنگام کمال
اگر قرار بر رفتن است میوه ام گردان و بعد ببر
" بارالها "
زمین تنگ است و آسمان دلتنگ
بر من خرده نگیر اگر نالانم...
من هنوز رسم عاشقی نمی دانم
✿
" خداوندا "
کمکم کن پیمانی را که در طوفان با تو بستم,
در آرامش فراموش نکنم
و در طوفان های زندگی با " خدا" باشم نه ناخدا
✿
" بارالها "
به دل نگیر اگر گاهی "زبانم " ازشکرت باز می ایستد
تقصیری ندارد
قاصر است کم میآورد دربرابر بزرگی ات....
لکنت می گیرد واژه هایم در برابرت!
در دلم اما همیشه
ذکر خیرت جاریست
✿
من برای بندگی تو هزار و یک دلیل می خواهم
ممنونم که بی چون و چرا برایم " خدایی " میکنی....
امکان ندارد که کسی
چراغی برای دیگران
روشن کند و خودش
در تاریکی بماند...
✿
خدایا :
پنجره ای برای تماشا
و حنجره ای برای صدا زدن ندارم ،
امیدم به توست ،
پس بی آنکه نامم را بپرسی
و دفترهای دیروزم را ورق بزنی
رحمتت را شامل حالمان کنی
√ دلم براے این مسیر تنگ مےشود !
√ دلم براے پیاده هاے این مسیر تنگ مےشود !
√ دلم براے کسانے کہ زانو زده بودند
تا زائران حتے براے برداشتن خرما هم خم نشوند تنگ مےشود !
√ دلم براے کسانے کہ بہ روے عکس حضرت آقـ✿ـا دست مےکشیدند
و
بہ صورت خود مےکشیدند تنگ مےشود !
√ دلم براے سربند هاے این عاشقان تنگ مےشود !
√ دلم براے بیرق بہ دوش ها هم تنگ مےشود !
اصلا میدانے چیست ؟
این چایےها مرا بہ این مسیر پیوند داده است
من دلم براے همہ چیز این سفر تنگ مےشود
بیشتر براے دم و بازدم هاے هواے عاشقے ...
ممنونم کہ با این دل ِ روسیاهم جوابم نکردید ...
شب جمعه است و شب زیارت امام حُسین(علیه السلام)
سلام بر علمدار ابا الفضل (ع)..
سلام بر شاه کربلا حسین
♥•٠·
هر کی این بست رو می بینه یه یا حسین (ع) کامنت بذاره....
یک شب جمعه در حرم بودن کافیست
تا شبهای جمعه ی تمام عمرت از حسرت بسوزی....
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی
حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ
وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ
مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ
الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
قطعه گمشدهای از پر پرواز کم است ...
یازده بار شمردیم، یکی باز کم است ...
این همه آب که جاریست، نه اقیانوس است !
عرق شرم زمین است، که سرباز کم است ...
ابراهیم : این مقتل عبّاس بن علی(ع) است مختار.
مختار : با عبّاس(ع) خیلی رفیق بودی،نه؟
ابراهیم : من و عبّاس(ع) نوجوانی مان را با هم زندگی کردیم.در صفین،حریف
مشق هم بودیم در یک خیمه می خوابیدیم و تا نیمه های شب با هم خیالبافی می
کردیم.عبّاس(ع) آرزو داشت آن قدر قوی شود تا بتواند وارث ذوالفقار علی(ع)
شود.او تنهایی علی(ع) را با همه وجودش لمس کرده بود.می خواست به جایی برسد
که وقتی در کنار علی(ع)می ایستد،علی(ع)بگوید نیازی به لشکر
ندارم،عبّاس(ع)برای من به اندازه یک لشکر است.
زندگی به من یاد داده
برای داشتن آرامش و آسایش
امروز را با خدا قدم بر دارم
و فردا را به او بسپارم ...
شب جمعه شد و دل شوره به جانم افتاد
کربلا،روضه ی گودال … خدا رحم کند !
♥•٠·
شب جمعه ، شب زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هر کجا هستی یک سلام بده :
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
صلی الله علیک یا اباالفضل العباس علیه السلام
صلی الله علیک یا اباالفضل العباس علیه السلام
صلی الله علیک یا اباالفضل العباس علیه السلام
حضرت آیت الله بهجت(ره):
به خدا پناه می بریم از راهی برویم که شرطش پا گذاشتن بر روی حق باشد!
به خدا پناه می بریم که از راهی برویم که نتوانیم برگردیم!
خدا کند اگر دانستیم که نمی توانیم برویم و باید برگردیم، برگردیم؛ وگرنه
خدا می داند که چقدر باید دروغ بگوییم و خطاهای خود را توجیه کنیم!
حضرت معصومه علیهاالسلام حاجتم را داد
ازفرمایشات حضرت آیت الله بهجت(اعلی الله مقامه):
پارسال شخصی در مشهد کنار من آمد و گفت: دیشب در حرم امام رضا علیهالسلام پنج کرامت از حضرت مشاهده کردم.
همچنین عجیب اینکه امسال شنیدم، دو نفر که هر دو عرب و از معاودین مقیم
مشهد که به بیماری سخت مبتلا بودند، جداگانه برای شفا و قضای حاجت خویش به
امام رضا علیهالسلام متوسل شدهاند و هر دو گفتهاند: همان شب توسل در
خواب حضرت معصومه علیهاالسلام را دیدیم که فرمود: «حضرت رضا علیهالسلام
فرمودند: حاجت شما برآورده شده است» و به یکی از آنها که کنارِ سرش به عمل
جراحی احتیاج داشته، فرمود: «دیگر احتیاج به عمل نداری»، و به دیگری فرمود:
«خیلی گریه کردی، زیاد گریه نکنید؛ زیرا حضرت از گریه شما زوار و دوستان،
متأذّی و متأثّر میشود».
از اینجا استفاده میشود که حضرت رضا و حضرت معصومه علیهماالسّلام با هم
اتحاد و اتصال دارند، بلکه همه نور واحدند؛ لذا انسان به هرکدام که متوسل
شود، از دیگری جواب میگیرد، البته مصححی در کار هست. همچنان که از حضرت
رسول صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم حاجت خواستهاند و ایشان به حضرت امیر
علیهالسلام و آن حضرت به امام حسن تا امام زمان علیهمالسلام حواله
دادهاند؛ زیرا مجری امور در این زمان، آن حضرت است.
در محضر بهجت، ج١، ص١٧٣
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی، زبانم چطور میچرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفتهام که گاهی دلم لک میزند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری، خیالم راحت میشود؛ میدانم که هوایم را داری و
من میان ازدحام غریبی، گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی... .
یه دعا میکنم . . . یه آمین بگو . . .
خدایا ما رو تو زندگیمون فقط سر یک دوراهی قرار بده
اونم بین الحرمین باشه . . .
ندونیم پیش عباس ( ع ) زانو بزنیم یا حسین ( ع ) . . .
سختــــــــــــــ ترین کــــــــــــــار دنیــــــــــــاســــــــ ـت که باشــــــــــــــی .......... و مــــــــــــن تظـــــــــــــاهــــــر به ندیدنــــــــــت کنـم
دیشب که باران آمد…
میخواستم سراغت را بگیرم!
اما..
خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم,
باز زیر چتر دیگرانی…